روش های مدیریت ریسک و سرمایه
در سالهای اخیر، سرمایهگذاری به یکی از مهمترین فعالیتهای مالی تبدیل شده است. دیگر پسانداز برای افراد مفهومی ندارد و حفظ ارزش دارایی و افزیش آن، اهمیت پیدا کرده است. از طرفی ورود به بازارهای مالی و فعالیت در آنها قوانین مخصوص به خود را دارد و در واقع کسب سود از بازار سرمایه، مشروط به شناخت روش های مدیریت ریسک و سرمایه و آشنایی با قوانین هر بازار است. پس در قدم نخست ما باید بدانیم که مدیریت ریسک و سرمایه چیست؟ سپس میتوانیم با روشهای و تکنیکهای آن آشنا شویم. در ادامه به بررسی روش های مدیریت ریسک و سرمایه خواهیم پرداخت.
مدیریت ریسک و سرمایه چیست؟
همانطور که در قبل ذکر شد، در قدم اول ما باید بدانیم که مدیریت ریسک و سرمایه چیست؟ در یک تعریف کوتاه، به مجموعه تواناییهایی که منجر به اخذ تصمیمات صحیح در راستای کاهش ریسک و افزایش سرمایه میشود، مدیریت ریسک و سرمایه میگوییم. این توانایی فقط محدود به معاملهگران بازارهایی مثل فارکس و بورس نمیشود. بلکه هر فردی با درک مفهوم مدیریت ریسک و سرمایه، یادگیری تکنیکهای مدیریت ریسک و شناخت قوانین مربوط به حوزه مالی، میتواند این توانایی را بدست آورد و از آن در بخشهای مختلف زندگی بهره ببرد.
دقت کنید وقتی فردی از توانایی مدیریت ریسک و سرمایه برخوردار باشد، نحوه کسب درآمد، خرج کردن پول، سرمایهگذاری و حتی نگرشش به آینده تغییر میکند. این فرد میداند چگونه ریسک هر فعالیت مالی را برآورد کند، چقدر برای آن انرژی بگذارد و توقع چه میزان بازخورد را داشته باشد. در ادامه تکنیکها و قوانین مدیریت ریسک و سرمایه را با هم بررسی میکنیم.
تکنیکهای مدیریت ریسک و سرمایه
تکنیکهای مدیریت ریسک با توجه به بخشهای مختلف زندگی، چندین تقسیمبندی دارد. اما از آنجایی که تمرکز این مطلب بر موضوع سرمایهگذاری است، پس به بررسی تکنیکهای مدیریت ریسک و سرمایه میپردازیم.
اولین موضوع مهم در بحث سرمایهگذاری، شناخت بازار است. ما باید بدانیم که با توجه به میزان دارایی، توانایی ورود به کدام بازارها را داریم. البته علاوه بر میزان دارایی، موارد دیگری مانند: دانش اقتصادی، بازه زمانی، نقدشوندگی و… هم اهمیت دارد. مثلا فردی با سرمایه قابل توجه تصمیم به سرمایهگذاری دارد. این فرد میتواند در بورس املاک سرمایهگذاری کند. ورود به این بازار نیاز به دانش چندانی ندارد و فرد پس از خرید ملک با چالشهای کمی روبرو میشود. افق زمانی برای این فرد باید بلندمدت باشد و نقدشوندگی بازار ملک پایین است و البته ریسک چندانی هم شامل نمیشود.
حال همین فرد میتواند از روشهای سرمایهگذاری مستقیم در بورس یا سبدگردانی اختصاصی استفاده کند. سرمایهگذاری در بورس از نقدشوندگی بالاتری برخوردار است. میتوان افق زمانی را از ابتدا تعیین کرد. در سبدگردانی اختصاصی، سرمایهگذاری بر حسب درصد ریسکپذیری فرد انجام میشود و برای سرمایهگذاری مستقیم هم فرد نیاز به دانش بورسی دارد.
پس در قدم اول شناخت بازار اهمیت دارد و پس از آن میتوان تکنیکهای مدیریت ریسک و سرمایه را به کار گرفت. در ادامه مهمترین تکنیکهای مدیریت ریسک و سرمایه که شامل موارد زیر میشوند را بررسی میکنیم:
- استراتژی
- تعیین حد ضرر
- تعیین سقف سود
- بازده مورد انتظار
- تنوع بخشی به سرمایهگذاری
داشتن استراتژی برای مدیریت ریسک و سرمایه
داشتن استراتژی برای مدیریت ریسک و سرمایه یک مورد ضروری است. فردی که استراتژی معاملاتی ندارد، نمیتواند سبد دارایی خود را به درستی مدیریت کند. داشتن استراتژی به موارد زیادی بستگی دارد. مثلا کسی که در مدت اخیر نیاز به برداشت وجه ندارد، به سراغ سهمهای بنیادی در بازار بورس میرود. سرمایهگذاری در این سهام میتواند سود خوبی را فراهم کند، مشروط بر اینکه فرد به معاملات روزانه نپردازد و برای بلندمدت برنامهریزی کند.
حال فردی که که نقدشوندگی برایش اهمیت بالایی دارد، احتمالا از نوسانات بازار بهره میبرد و در واقع استراتژی معاملاتی به شکلی است که در افق زمانی کوتاهمدت به نتیجه میرسد. البته در این بین ریسکپذیری و دانش بورسی اهمیت بالایی دارند. برای افراد با ریسکپذیری کمتر و دانش بورسی ناچیز، صندوقهای سرمایهگذاری (مختلط یا درآمد ثابت) انتخاب منطقی به حساب میآید. چنانچه برای افراد با استراتژی کوتاهمدت و ریسکپذیری بالا صندوقهای سهامی مناسب است.
در مجموع برای مدیریت ریسک و سرمایه، داشتن استراتژی اهمیت دارد و به عبارتی مسیر سرمایهگذاری را مشخص میکند.
تعیین حد ضرر برای مدیریت ریسک و سرمایه
مورد بعدی، تعیین حد ضرر برای مدیریت ریسک و سرمایه است. در واقع اگر شما به عنوان یک معاملهگر حد ضرر تعیین نکنید، ریسک سرمایهگذاری را مدیریت نکردهاید! کارشناسان بورسی با مطالعه رفتارهای هیجانی معاملهگران بازار بورس، دو مورد را به کرات مشاهده کردهاند. نخست افرادی که با انتشار یک شایعه، اقدام به فروش سهام خود میکنند و با تشکیل صف خرید، منج به کاهش قیمت و زیان برای سهامداران آن سهم میشوند. دوم افرادی که با مشاهده کاهش قیمت پس از اصلاح بازار، همچنان منتظر بازگشت قیمت هستند و حتی زمانی که تحلیلها نشان از بازگشت سهم ندارند، باز هم این افراد آن سهم را نگه میدارند، که این رفتار ناشی از عدم تعیین حد ضرر است.
بنابراین ما برای مدیریت ریسک و سرمایه، باید حد ضرر تعیین کنیم و زمانی که سهم آن قیمت را تجربه کرد، اقدام به فروش کنیم. شاید در این حالت زیانی را متحمل شویم. اما این زیان، پیشبینی شده و با توجه به میزان ریسکپدیری ما تعیین شده است و انجام آن منطقیتر از نگهداری سهامی زیانده به شمار میرود.
تعیین سقف سود برای مدیریت ریسک و سرمایه
شاید با خودتان بگویید که تعیین سقف سود برای مدیریت ریسک و سرمایه چه لزومی دارد؟ در واقع سود بیشتر باعث خرسندی هر سرمایهگذار است و هیچ فردی سقف برای سود در نظر نمیگیرد. اگرچه این تصور اشتباه نیست، اما باید مراقب باشید که گرفتار دام طمع نشوید.
طبق آنچه در «تعیین حد ضرر» بیان شد، افراد بسیاری از اوقات رفتار هیجانی از خود نشان میدهند و برنامهریزیهای قبلی را نادیده میگیرند. یکی از همین رفتارها هم «طمع» است. برنامهریزی برای سهامداری یک یا چند نماد، به معنای شناخت صنایع مربوط به سهام، شناخت شرکتهای بورسی ناشر سهام، انجام تحلیل قبل از خرید و مجموعهای از تحقیقات و محاسبات میشود. پس اگر یک سهم رشد غیر منطقی داشته باشد، یعنی قیمت واقعی نیست و به زودی سقوط میکند. حال ما هر لحظه منتظر ریزش هستیم و میدانیم که سهم به سقف قیمت خود رسیده است و حتی آن را رد کرده و باید فروخته شود. اما با خود میگوییم یک روز دیگر صبر میکنم، شاید قیمت کمی بالاتر برود.
حال ممکن است همین یک روز صبر، برابر با ریزش سهم و زیان برای ما شود! پس تعیین سقف سود هم به اندازه تعیین حد ضرر برای مدیریت ریسک و سرمایه اهمیت دارد. میتوان اینگونه گفت که مشاهده هر روال غیرمنطقی در سهم (رشد یا زیان) باید مورد بررسی قرار بگیرد و بخشی از فرآیند مدیریت ریسک و سرمایه است.
تعیین بازده مورد انتظار برای مدیریت ریسک و سرمایه
تعیین بازده مورد انتظار برای مدیریت ریسک و سرمایه، به معنای تخمین میزان ریسکپذیری فرد است. اینطور در نظر بگیرید که هرقدر سرمایه فرد بیشتر باشد، احتمالا بازده بیشتر خواهد شد. حال اگر سرمایه فرد کم باشد و بازده مورد انتظار زیاد، این سرمایهگذار از ریسکپذیری زیادی برخوردار است. دست به معاملات پر سود و پر ریسک میزند. اگر سود کند، مبلغ قابل توجه است، اما از طرفی ریسک سرمایهگذاری هم بالاست.
حال برعکس این حال هم پیش میآید. یعنی فردی سرمایه قابل توجه دارد، اما دوست ندارد ریسک چندانی متوجه داراییاش شود. پس به سراغ روشهای کمریسک سرمایهگذاری میرود و با اینکه دارایی زیادی دارد، سود چندانی کسب نمیکند.
اینگونه در نظر بگیرید که بازده مورد انتظار، بنابر میزان ریسکپذیری، میزان دارایی و سطح توقع فرد تعیین میشود و البته تعیین بازده مورد انتظار بخشی از فرآیند مدیریت ریسک و سرمایه است و نمیتوان آن را نادیده گرفت.
تنوع بخشی به سرمایهگذاری برای مدیریت ریسک و سرمایه
تا این لحظه ما موارد زیادی مثل ریسکپذیری، نقدشوندگی، تعیین حد سود و زیان و تعیین افق زمانی را بررسی کردیم. اما اگر بخواهیم مجموعهای از این موارد را کنار هم داشته باشیم چاره چیست؟ مثلا هم بخواهیم ریسک چندانی را متحمل نشویم و هم سود بالا کسب کنیم. علاقهمند به سهامداری با استراتژی بلند مدت هستیم اما نقدشوندگی هم برایمان اهمیت دارد. تنوع بخشی به سرمایهگذاری، چاره این مسئله است.
از نظر کارشناسان بازار سرمایه، تنوع بخشی به سرمایهگذاری برای مدیریت ریسک و سرمایه موضوع ضروری است و هیچ فردی نباید همه دارایی خود را در یک بخش سرمایهگذاری کند. افرادی که به صورت مستقیم در بورس سرمایهگذاری میکنند، میتوانند بخشی از دارایی را در سهام بلندمدت وارد کنند و برای مابقی از نوسان بازار بهره ببرند. برای افرادی که از روش غیر مستقیم سرمایهگذاری در بورس استفاده میکنند، تنوعی از صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد. افراد میتوانند بخشی از دارایی را در صندوقهای در سهام و بخش دیگر را در صندوقهای مختلط یا درآمد ثابت سرمایهگذاری کنند.
برای افرادی که از روش سبرگردانی اختصاصی استفاده میکنند، موضوع کمی آسانتر است. چرا که معمولا شرکتهای سبدگردان، به موضوع تنوع بخشی توجه دارند و خودشان همین استراتژی را پیش میگیرند. تنوع بخشی به سرمایهگذاری برای مدیریت ریسک و سرمایه، در کنار فراهم کردن سود قابل قبول، از زیان زیاد هم جلوگیری میکند.
سخن آخر
روش های مدیریت ریسک و سرمایه به گونهای هستند که باید به صورت موازی به کار گرفته شوند. مثلا فرد نمیتواند دارایی خود را در بخشهای مختلف تقسیم کند، اما افق زمانی نداشته باشد! شما هر بخش از بازار سرمایه را انتخاب کنید، باید استراتژی مناسب آن را در پیش بگیرید و مواردی مانند: افق زمانی، تعیین حد زیان و سود، درصد ریسک و نقدشوندگی در دل استراتژی معاملاتی قرار دارند. شناخت این روشها و بهکارگیری تکنیکهای مدیریت ریسک و سرمایه، بخش ضروری هر فعالیت مالی است و همه سرمایهگذاران با توجه به بازار هدف، به نوعی درگیر آن خواهند شد.
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)